حلقهی وصل مقولات فلسفی به الگوهای اسلامی ـ ایرانی پیشرفت

مناقشات فلسفی و پروسهای و تکاملی بودن مباحث فلسفی بیپایان است. نسبت «فلسفه» با الگوهای اسلامی ـ ایرانی نیز به صورت خطی و با سیر منطقی از بالا به پایین نیست. همان طور که پزشک، آگاهی از علائم بیماری را به آزمایشگاه واگذار میکند، سیاستگذار نیز وظیفه ندارد مبانی فلسفی را در نسبت با سیاستها بشناسد، بلکه او باید نتایج حاصل از بررسی یک موضوع را به فیلسوفان اجتماعی احاله کند تا فیلسوف اجتماعی با تکیه بر ذخایر معرفتیاش آنها را ارزیابی کند. مهمترین مبانی فلسفی که فیلسوف اجتماعی در سنجش سیاستها باید مورد ارزیابی قرار دهد عبارتند از: هستیشناسی، معرفتشناسی، کیهانشناسی، غایتشناسی، زیباییشناسی، تکلیفشناسی، ارزششناسی و انسانشناسی.
البته باید توجه داشت میزان حضور و تأثیر مقولات فلسفی، منوط به موضوع الگو است.«مثال در موضوع مشخصی مثل بانکداری، مقولهی فلسفی «معرفتشناسی» و در موضوعی مثل خانواده، مقولهی فلسفی «تکلیفشناسی» اهمیت دارند.»
تدوین الگوهای اسلامی ـ ایرانی نیز بیش از آنکه از سنخ ادراکات حقیقی باشد، در حوزهی ادارکات اعتباری مورد بررسی قرار میگیرد. ادراکات حقیقی و ادراکات اعتباری دو رهیافت در سنت فلسفی اسلامی هستند که به ترتیب با عناوین «حکمت نظری» و «حکمت عملی» نیز شناخته میشوند. حکمت نظری ـ یا ادراکات حقیقی ـ در صدد «کشف واقعیت موجود» است. اما حکمت عملی ـ یا ادراکات اعتباری ـ در صدد «انکشاف پدیدهها» است؛ «انکشاف واقعیت اشاره به افعالی نظیر تمشیت، تدبیر، خلق، برنامهریزی، تنظیم، ابداع، زایش، پیشرفت، سیاست، اقامه، کنترل، راهبری، پیشبینی و ایجاد دارند». اگر موضوع حکمت نظری را «صدق و کذب» در تطابق با واقعیت موجود بدانیم، موضوع ادراکات اعتباری «حق و باطل» یا «حسن و قبح» است و «تطابق با واقعیت مطلوب» مورد نظر است.
براساس قیاس منطقی که در آثار علامه طباطبایی مطرح شده است، اعتباریات به دو دستهی «ماقبل الاجتماعی» و «مابعدالاجتماعی» قابل تقسیم است. اعتباریات انسانی که مستلزم ورود انسان به اجتماع نیست، اعتباریات ماقبل الاجتماعی هستند و اعتباریاتی که به تبع حضور انسان در اجتماع مطرح میشوند، اعتباریات مابعدالاجتماعی هستند. اعتباریات ماقبل الاجتماعی که عالمه طباطبایی به آن اشاره داشتهاند، عبارتند از: «اصل حب ذات»،
«اصل غایتمندی»، «اصل حرکت»، «اصل وجوب»، «اصل استخدام»، «اصل صناعت»، «اصل واقعگرایی»، «اصل حسن و قبح»، «اصل اخف و اسهل»، «اصل کمالجویی»، «دفع ضرر و جلب منفعیت»، «اصل متابعت از علم» و«اصل اختصاص».
اعتباریات مابعدالاجتماعی که در آثار عالمه طباطبایی مطرح شدهاست، عبارتند از: «اصل مبادله و تعامل»، «اصل همبستگی متقابل»، «اصل مالکیت» .
ادراکات اعتباری مابعدالاجتماعی، حلقهی وصل مقولات فلسفی به الگوهای اسلامی ـ ایرانی پیشرفت هستند.