روایت پیشرفتعصر پیشرفتعصر نوآوریعهدواره پیشرفت منطقه ایویژه

توسعه فتوتی و رهایی از تله توسعه وابسته

برای توسعه‌یافتگی و صنعتی‌شدن راه‌های متفاوتی وجود دارد. باور به این راه‌ها این امیدواری را تقویت خواهد کرد که بنابر شرایط، امکانات، نیازمندی‌ها و با توجه به آرمان‌های فرهنگی، مذهبی و انسانی مردمان این کشورها راه‌های خالقه و «نارّد» دیگری را برای رسیدن به توسعه همه‌جانبه، پایه‌دار و پایدار انسانی‌تری تجربه کنند.

مرتضی فرهادی انسان شناس و جامعه‌شناس توسعه، در کتاب «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن: انسان‌شناسی توسعه‌نیافتگی و واگیره پیشرفت پایدار و همه‌سویه فرادادی و فتوتی در ایران» توسعه مطلوب ایران را توسعه بومی مبتنی بر سنت و فتوت می‌داند.

معنای توسعه فتوتی این است که توسعه در جوامع شرقی الزاماتی بیش از توسعه از نوع غربی را می‌طلبد … یعنی برخاستن کشوری از جای خود بدون به زمین زدن کشورهای دیگر… تمدن سوداگری استعماری غرب از این طریق به توسعه دست یافت و ما خوشبختانه نه می‌توانیم و نه می‌خواهیم. بر ملت‌ها و فرهنگ‌های ضرب‌دیده از نظام سوداگری استعماری» واجب است که با درس‌آموزی از تجربه نظام سوداگری استعماری بیش از چهارصد ساله غرب و انقلاب صنعتی انگلستان و دیگر کشورهای توسعه‌یافته موج اول به راه‌های پیشرفتی روی بیاورند که سبب پسرفت دیگران و پسرفت اخلاقیات، منطق و زیبایی‌شناسی یاری‌گرانه، دگرخواهانه و بشردوستانه و طبیعت‌گرایانه جوامع و آیین‌های تمدن‌های شرقی نگردند. آنچه که شرق می‌خواهد رهایی از ستم، سلطه و اقتدار بخش فرهنگ مسلط غرب است و نه سلطه بر دیگران.

منظور فرهادی از توسعه فرادادی، توسعه‌ای است که بر «فراز سنت» رشد کرده باشد. از نظر فرهادی طبقه‌بندی جوامع جهان به سنتی و صنعتی از آن جهت یک طبقه‌بندی نامناسب و گمراه‌کننده است که تلویحاً و تصریحاً سنت را در برابر صنعت قرار می‌دهد… در حالی اگرچه جوامع صنعتی امروز جهان با همان جوامع در روزگار سنتی بودن‌شان تفاوت‌هایی دارند؛ اما بذر و جوانه‌های این جوامع صنعتی از دل همان جوامع سنتی رشد کرده است.
پس اگر این طبقه‌بندی به گونه‌ای اصلاح شود که در عین پذیرش تغییر و دگرگونی نشان دهد جوامع صنعتی امروز بر فراز جوامع سنتی خود بنا شده‌اند، می‌تواند یک طبقه‌بندی کاربردی و راهگشا در مبحث توسعه باشد.

منظور از فراز سنت این است که «شروع تغییر با استفاده از امکانات و ملزومات و تجربیات و آفرینندگی‌های چندین هزارساله تمدن و فرهنگ سنتی، ایران و جهان به کمک اخذ، انطباق، حل و جذب تجربیات آن‌ها و همچنین جوامع صنعتی در هاضمه فرهنگی خود و رفتن جوامع سنتی در حال گذار به سوی توسعه پایدار، با حداقل صدمات محیط زیستی و گمراهی‌های ارزشی و هنجاری…نظام سوداگری استعماری جامعه غربی» باشد.
وقتی از «فراز سنت» می‌گوییم یعنی هم لازم است جامعه سنتی ما، تاریخ و فرهنگ آن به خوبی شناخته شوند و برای این کار لازم است که فرهنگ‌های هم‌ریشه و همسایه آسیایی ما نیز بیش از امروز برای ما شناخته شوند.

به عنوان مثال فرهادی با ردیف کردن ضرب‌المثل‌ها و حکمت‌های عامیانه در خصوص ضرورت پس‌انداز کردن و آینده‌نگری اقتصادی با گله و شکایت از همکاران مردم‌نگار خود می‌گوید: «ای کاش در این ۸۰-۷۰ سال به جای گردآوری هزارباره خراقه و ترانه‌های عاشقانه، اصول اقتصادی و فرهنگ تولیدی و فرهنگ کار مستتر در ضرب‌المثل‌های محلی را از اقصی نقاط کشور گرد می‌آوردند و به گوش مردمان این سرزمین، وزرای نفت، مالیه و بازرگانی‌اش می‌رسانیدند.»
همه بدیهیاتی که در طول تاریخ ایران وجود داشته در واقع شبکه‌ی پیچیده‌ای از دلایل و اهداف و کارکردهاست که شاید به چشم صاحب نظران امروزی غریب بیاید اما بقای جامعه ‌ایرانی را فراهم کرده اند. از تشکیل تعاونی‌های چند میلیونی واره و بنه برای مدیریت منابع غذایی و مقدس پنداشتن برخی اشیا برای مدیریت امور اقتصادی و چرخش چرخ‌دنده‌های آن گرفته تا برگزاری مراسم‌هایی همچون مشکه زنی که سالیان سال مقوم روحیه جمعی و حیات اجتماعی ایرانیان بوده است.
فرهادی برای جلوگیری از سوءتفاهم اذعان می‌کند که نمی‌خواهد بگوید که توسعه‌نیافتگی در ایران هیچ ارتباطی با مسائل و موانع فرهنگی ندارد بلکه می‌خواهد «راه را برای جستجوی چنین عامل فرهنگی ناشناخته‌ای بازکرده باشم و بگویم که چگونه فرهنگ ایرانی به شکل عام و فرهنگ تولیدی، پرکار و تلاش ایرانی به شکل خاص که حداقل ده هزار سال جامعه ما را به پیش برده است در چهارصد سال گذشته به تدریج از توان آن کم شده و در یک صد سال گذشته ما را به شرایط فعلی رسانده است.» منظور از توسعه پایدار شرایطی است که در آن سهم نسل‌های آینده از منابع طبیعی مد نظر قرار گرفته باشد.
توجه به جزییات برای کشف کارکردهای هر پدیده‌ای برای دانشجویان و پژوهشگران امروزی که به آماده خواری عادت دارند شاید منجر به دافعه آثار دکتر فرهادی شده باشد؛ اما همانگونه که همیشه یک کتاب‌خوان خوب بهتر از هزار نویسنده بد است، اگر تنها یک نفر نیز از آثار او راه خویش را برای خلق اثری به عظمت آثار فرهادی بینجامد می‌ارزد.

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن